مهلتی که برای مشمولین غایب گذاشته شده بود برای معرفی ۳ خرداد ۹۱ بود و در قانون عقوبت غیبت نیز به شدت تشدید شده بود ، از این جهت ما شاهد این بودیم که بخشی از مشمولین غایب حتی با سنین بالای ۳۰ خود را به خدمت معرفی کردند . منتها آیا در آینده نیز چنین میشود ؟ این موضوع برای مشمولین با سن بالا بسیار بعید است چرا که این مشمولین بیش از یک دهه تحمل غیبت کرده بودند و اگر پشیمان از کرده خود بودند حداقل در فرصت معلوم شده خود را معرفی میکردند و نه اکنون که اضافه خدمت ۶ ماهه برای آنها منظور شده است ، لذا این احتمال را برای معرفی مشمولین غایب بالای ۳۰ سال باید در حد صفر منظور کنیم یعنی از نزدیک به یک میلیون مشمول غایب بالای ۳۰ سال حتی توقع معرفی ۱۰۰۰ تای آنها نیز در سال وجود نخواهد داشت مگر با اجبار دستگیری و ارجاع آنها به خدمت سربازی . ولی آیا دستگیری راهکار است و در برنامه مسئولین وظیفه عمومی خواهد بود ؟ ظرفیت جذب سرباز وظیفه در نیروهای مسلح حدود ۴۰۰ هزار در سال براورد میشود و هم اکنون در حدود ۷۰۰ هزار تازه مشمول داریم که نهایتا ۲۰۰ تا ۲۵۰ هزار تای آنها از معافیتهای مختلف بهرهمند باشند ، یعنی با وجود کاهش موالید دهه ۷۰ ، هم اکنون نیز ظرفیت جذب سرباز بیش از تعداد تازه مشمولین نیست ، حالا فرض میکنیم این ظرفیت باشد و حتی یکصد هزار نفر اضافه ظرفیت هم ایجاد شود ، این امکان چگونه محقق شود که ۳ میلیون مشمول غایبی که انباشت ۱۵ ساله هستند طی یک یا دو سال به خدمت اعزام شوند ؟ تبعات اجتماعی موضوع چه خواهد بود ؟ برخی مسئولین مربوطه منکر وجود ۳ میلیون نفر مشمول غایب میشوند و میگویند این تعداد در حدود ۵۰۰ هزار تا است ، البته همین ها در جایی دیگر تنها تعداد مشمولین را که در سطح استفاده از معافیت ۲ برادری هستند قریب به همین عدد اعلام میکنند ، که در اینباره پیشتر بحث شده است ، به هر تقدیر برخورد با مشمولین غایب با سنین بالا هزینه های اجتماعی دارد و قانون تشدید مجازات را طوری کرده است که عملا برخورد با آنها را مشکل تر نموده است ، سازمان وظیفه عمومی طی یک دهه گذشته اقدام به سرباز گیری نکرده است و فقط جایی که یک مشمول غایب بنا به دلیلی دستگیر و معرفی شده باشد نسبت به او اعمال قانون کرده است ، یعنی با قانون پیشین که سهل تر بوده باز با مماشات با مشمولین غایب برخورد کرده است ، این درحالی است که قانون جدید ماهیت مشمولین غایب را تا حد سرباز فراری تغییر داده است ، اینجاست که باعث میشود عزم لازم برای برخورد با مشمولین غایب نباشد ، از این بابت است که موضوع تا کنون با سکوت برگزار شده است و شاید سازمان وظیفه عمومی ترجیح میدهد تنها از قدرتی که قانون به او تفیض کرده در موارد اضطراری استفاده نمایند و نه اینکه در شرایط عادی بحران آفرینی کند . به هر حال چه برخورد جدی نماید و چه موضوع را مسکوت بگذارد بخشی از سرمایه ملی همین نیروی انسانی جوان و میانسال هستند که اکنون میتوانند برای کشور ثمربخش باشند و اکنون باید از ایشان بهره برد تا در وقت بازنشستگی ، آنها از ثمره تلاششان در این سالها استفاده نمایند .